ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 28 ساله )

با سلام
چند ماهی میشه کم حوصله . دلم ب کار نمیره و فقط دنبال خوابم .با اکثر دوستان قطع رابطه کردم . قدرت تصمیم گیری ب هیچ وجه نداشته .در ضمن سربازم و جدیدا همش ب فکر فرار از خدمتم


مشاور (خانم عقیقی)

با سلام. ممنون از اینکه ما را برای راهنمایی انتخاب کردید امیدوارم راهنمای خوبی برای شما باشیم. شما مشکل خودتون رو خیلی کلی گفتید. بهتر بود در مورد شرایط تون واضح تر صحبت می کردید تا بتونیم بهتر بهتون کمک کنیم. اینکه آیا توی این یه مدت اخیر اتفاق خاصی افتاده که باعث بی حوصلگی شما شده، آیا چیزی را از دست دادی و یا اینکه مشغولیت ذهنی خاصی دارید؟ به هر حال باید مسئله ای وجود داشته باشه که موجب بر هم خوردن تعادل شما شده است.این مسئله دو تا حالت میتونه داشته باشه یا اینکه واضحه یعنی در محیط خارج شما اتفاقی، مسئله ای و تنشی به وجود اومده که باعث شده شما حالتون بد بشه یا اینکه این اتفاق در درون خودتون افتاده است. اگر مسئله خاصی در محیط بیرون براتون پیش اومده احتمالا سعی نکردید اون مسئله را به طور کامل حل کنید و مرتبا افکار شما را به خودش مشغول کرده است. بهتره مسئلتون رو با ما در میون بگذارید تا بتونیم بهتر راهنماییتون کنیم. و در حالت دوم یعنی در محیط خارج برای شما مسئله ای پیش نیومده و این افکار شماست که موجب بر هم خوردن تعادل شما شده. افکار منفی. افکاری که احتمالا در مورد آینده، یا گذشته به ذهنتون خطور کرده است. افکاری که به رفتار و احساسات شما جهت میده. افکارتون رو شناسایی کنید. در موقعی که احساس خیلی بی حوصلگی ندارید سریعا به ذهنتون مراجعه کنید ببینید اون موقع چه مسئله ای ذهن شما را به خودش مشغول کرده. آیا به فکر آینده تون هستید؟ اینکه قراره من در آینده چی کار کنم؟  به فکر کارتن هستید؟ به فکر ازدواج یا هر چیز دیگه. شما برای شناسایی این افکار باید تلاش کنید. ببینید که ذهن شما چه چیزی را بهانه کرده تا شرایط شما را به هم بریزد. ذهن انسان در موقعی که کار خاصی نداره و بیکاره به دنبال مسائل و مشکلات گذشته و آینده میگرده. این یه قانونه. این افکار که ذهن ما می سازه روی احساسات و هیجانات ما تأثیر میذره. ذهن مرتبا میخواد افکاری که ساخته به ما ثابت کنه و مرتبا براش شواهد پیدا می کنه و اینه که آدم رو به نا امیدی و بی انگیزگی سوق میده. باعث میشه نتونیم خوب تصمیم بگیریم خوب تمرکز کنیم. مثلا میاد تو ذهنمون که من هیچ کاری نمیتونم برای آیندم بکنم ، نمی تونم یه کار خوب پیدا کنم نمی تونم درامد خوبی داشته باشم بعد این ذهن تمام تلاش خودش رو میکنه تا این رو ثابت کنه. اون موقعس که ما به خاطر تمرکز روی این افکار بی انگیزه میشیم و نمی تونیم خوب تصمیم گیری کنیم بعد خودمون به خودمون میگیم دیدی نتونستی خوب تصمیم بگیری و اون موقع این فکر قدرتمند تر میشه و توان ما رو میگیره. پس ما در مقابل این افکار باید بایستیم ما قدرمتند تر از افکارمون هستیم و می تونیم در مقابلش به صورت آگاهانه افکار مثبت قرار بدیم و تلاش کنیم تا افکار مثبتمون ثابت بشه. خیلی وقتا این افکار واضح و مشخص نیستن و ما باید تلاش کنیم تا اونها را شناسایی کنیم. با تمرکز روی ذهنمون.
- توصیه بعدی که به شما می کنم اینه که حتی اگر براتون سخته باز هم تلاش کنید تا با دوستانتون بیشتر رفت و امد کنید. به گردش برید و سعی کنید لحظات شاد رو برای خودتون بسازید. شاید بگید حوصله ندارم اما مثل زمانی که دکتر به ما دارو میده و خوردن بعضی از دارو ها برای ما خیلی سخته ولی برای خوب بشیم می خوریم، اینجا هم برای اینکه حا شما خوب بشه یکی از راه هاش دریافت حمایت های اجتماعی و ساختن لحظات شاده. تنهیی باعث میشه این افکار پایدار تر و گسترده تر بشه. چون مغز در حالت آرامش قرار داره و اون موقع باز فرصت پیدا میکنه تا دوباره فکر جدید بسازه.
- توصیه بعدی اینکه که به صورت واضح و تیتر وار مشکلات و مسائلتون رو بنویسید. برای خودتون مشخص کنید که چه چیز هایی چالش های زندگی شماست. برای هر کدومش با کمک یک دوست، مشاور یا هر کس دیگر راه حل پیدا کنید. مشکلاتتون رو اولویت بندی کنید. و به ترتیب اولویت اونها را حل و فصل کنید. انباشته شدن مشکلات کوچک و حل نشده موجب میشه تا ذهنمون به هم بریزه مثل یک اتاق نا مرتب که هر وسیله ای یه جایی افتاده. شما وظیفه دارید چالش های ذهنی خودتون رو مرتب کنبد تا بتونید به ترتیب بهشون رسیدگی کنید. افراد موفق و شاد هم به اندازه مسئولیت ها و ظرفیت خودشون مشکل و مسئله توی زندگی شون هست اما تلاش می کنن تا اونها را سازماندهی کنند و طبق برنامه به هر کدم رسیدگی کنن. مطمئنا برای هر کدم یه راه حلی وجود داره.
موفق و پیروز باشید.

بیشتر بخوانید: